فصل سوم , چهارم تراژدی مرگ
تراژدی مرگ ? فصل سوم تراژدی مرگ روز ها می گذشت او دیگر در کشتن تبحر پیدا کرده بود ، پلیس هنوز سرنخی از او پیدا نکرده بود ، بالا سر هر کسی که می کشت دلیل ان را هم می نوشت ، یکی به دلیل نزول دیگری به خاطر تولید مواد مخدر و ….. […]
فصل اول , دوم تراژدی مرگ
تراژدی مرگ گاهی داستان اون جوری پیش نمیره که باید پیش بره باید بزاری داستان خودش پیش بره . ? فصل اول تراژدی مرگ صبح دیر از خواب بیدار شده بود , طبق معمول تا دیر وقت پای سیستم بود , کلافه از مشکلاتی که رفع نمی شد , خسته از همه جا صورتش ابی […]
مرگ نویسنده
مرگ نویسنده داستان کوتاه در ایام روز مرگی خودم غرق بودم گیج در تالاب خیال ، کمی دست پا زدن در امواج خیال ، دو قدم جلو تر یا که عقب تر ، یک خیال خام که فردا روز بهتر خواهد بود اگر ، دیوانه ای قلم خود را بردارد این کتاب تکراری را خط […]
خواب نما عشق قدیمی
خواب نما عشق قدیمی جرج : بیل بیل : بله جرج : هنوز تو فکرشی بیل : فک کنم این صد بار می شه پرسیده باشی خودت که می دونی اون برام از همه چی مهم تر جرج : نمی خوای داستانش رو بگی برام چی شد بیل : راستش سخت خیلی سخت جرج : […]