شعر دوری

دوری ز من ، من ، ز تو دور م
لعنت به این طالع شوم م

این فاصله تا سنگ صبور م
دیوانه کند عاقل جود م

تا کی برم بر سر کوی م
تا کی نگرم بر کوزه یار م

چهره بنما بر دل سرد م
یاری بنما این دل پیر م

من خسته این دیر و دیار م
من خفته بیدار در این جاده تار م

بس نیست دگر دوری یار م
بس نیست دگر تاری دید م

در خواب که دائم ، انتظار م
در بیداری خود دل نگران م

میرم بنشینم سر کوی م
میرم که ببینم باز ، کوزه یار م

 

 

#شعر
#جواد_ارشان_مختاری
۱۳۹۶/۰۵/۰۳

57 / 100

3 دیدگاه در “شعر دوری

  1. حامد گفت:

    سلام داداش جواد
    فک کنم دو خط آخر میرم ی جوریه تلفظش یا بکنش میروم یا ی چیز بهتر. در ک شعر قشنگیه. یه شعرم خیلی وقت پیش خودم گفتم پیداش کنم میدم بزار اینجا 😉

    1. poemse گفت:

      ممنون از دیدگاه زیباتون حتما بفرست

  2. sorenstore گفت:

    خسته نباشید مرسی به خاطر این وبسایت زیبا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *